جدول جو
جدول جو

معنی هرزه مرس - جستجوی لغت در جدول جو

هرزه مرس
سگ بی قلاده که هر جا می خواهد برود، سگ ولگرد
تصویری از هرزه مرس
تصویر هرزه مرس
فرهنگ فارسی عمید
هرزه مرس
(هََ زَ / زِ مَ رَ)
سگ هرزه گرد که بیهوده گردش میکند. (ناظم الاطباء). سگ ولگرد و قلاده بریده. در این ترکیب مرس ریسمانی است که به گردن اندازند:
آرزو چند به هر سوی کشاند ما را
این سگ هرزه مرس چند دواند ما را.
صائب
لغت نامه دهخدا
هرزه مرس
((~. مَ رَ))
سگ ولگرد
تصویری از هرزه مرس
تصویر هرزه مرس
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از هرزه گرد
تصویر هرزه گرد
کسی که بیهوده به همه جا می رود، آواره، ولگرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگ هرزه مرس
تصویر سگ هرزه مرس
سگی که به همه کس حمله کند و همه را گاز بگیرد، سگ ولگرد
کنایه از کسی که بی سبب با دیگران در بیفتد و مردم آزاری کند
فرهنگ فارسی عمید
(هََ زَ / زِ خَ)
مسرف که خرج بیجا و بی صرفه کند. تلف خرج. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(هََ زَ وِ)
دهی است از دهستان خانمرود بخش هریس شهرستان اهر واقع در 6000گزی جنوب خاوری هریس و 29500گزی راه شوسۀ تبریز به اهر. جلگه ای است معتدل و دارای 178 تن سکنه. از چشمه ها مشروب میشود و محصول عمده اش غله، حبوبات، سردرختی و شغل مردم زراعت، گله داری و فرش بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(رَهْ نِ)
دیری کننده. (ناظم الاطباء) ، آنکه بدون اراده و بدون کار به هرجا آمد و شد می کند و سخن چینی و هرزه درایی مینماید. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از هرزه مرض
تصویر هرزه مرض
نادرست نویسی هرزه مرس پارسی است هرزه گرد، پر و پاچه گیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهمرس
تصویر هرزهمرس
هرزه گردن ولگرد وگریزپا (جانور) یا سگ هرزه مرس. سگ هرزه گرد: (عمردرپیروی حرص وهوس نتوان کرد همعنانی به سگ هرزه مرس نتوان کرد) (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزه رو
تصویر هرزه رو
هرزه دو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزهمرض
تصویر هرزهمرض
هرزه بی معنی، پروپاچه گیر وقیح
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هرزه گرد
تصویر هرزه گرد
((~. گَ))
آواره، ولگرد
فرهنگ فارسی معین
ولگرد، ولو
فرهنگ واژه مترادف متضاد
بیهوده گو، ترفندباف، ژاژاخا، لاف زن، مهمل باف، وراج، هرزه درا، هرزه خا، هرزه گو، یاوه گو، هرزه لاف
فرهنگ واژه مترادف متضاد